شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

دردسر

راستش داستان از این قرار است که ما با هزار بدبختی و مشکلات با از دست دادن کل زندگیمن یه کارگاه تولیدی راه انداختیم....هنوز یه هفته نشده تو کارگاه کارگرها با هم درگیر میشن و همسر منم اونجا نبوده و زنگ می زنند ۱۱۰ و.................... 

حالا نتیجه این شده که اونجا تعطیل شده با کلی تعهداتی که داریم و کلی هم مدعی پیدا شده.....کلی دردسر....خیلی گرفتاریم برامون دعا کنید

بدبختی

نمی دونم ..نمی دونم....اصلا دوست ندارم اینجا ناله کنم...اصلا نمی خواهم....اما دیگه تحمل ندارم...خدایا چرا اینجوری شد...چرا اینجوری میشه...داره یه اتفاقایی می افته که اصلا تو ذهنمم نمی تونستم بهش فکر کنم..نمی دونم عاقبت قرار چی بشه...خدایا خسته ام... 

بعضی وقت ها فکر می کنم من چه کار اشتباهی به درگاه خدا کردم که اینجوری باید بشه....خدایا کمکم کن...تو رو به این شب ماه رمضان کمکم کم...خدایا ..... 

هادی ساعی و.. مدال طلا... و جوان........... و فرهنگ سازی.......

هادی ساعی اولین و اخرین مدال طلای المپیک پکن را برای ایران گرفت تبریک.............

اما تو این حین و با پخش موزیک با صدای عصارکه همیشه حس قدرت و غرور را در من زنده می کنه داشتم فکر میکردم که اگر جوان ما چنین موسیقی هایی را گوش کند به جای موسیقی بدون مفهوم و بدون معنی و پر تنش اما بیخود که امروزه رو بورسه و علامت با کلاسی ...و اگر با این موسیقی حس غرور و میهن پرستی و قدرت در او زنده بشه...این فرهنگ سازی نیست؟

این در اینده جوان ایران و ایرانی تاثیز نداره؟

چرا نباید موسیقی ایرانی ..کلام فارسی را رواج بدهیم؟

مثلا المپیک به نظر من جای بسیار خوبی برای مطرح شدن در جهان و نشان دادن قدرت و فرهنگ و پیشرفت یک کشور است.

اگر کشوری در ورزش موفق باشد به نظر شما کشور پیشرفته و سالم و با برنامه ای نیست؟کشوری با اوضاع نا بسامان و محرومیت و ..می تواند در ورزش موفق باشد؟

اصلا چرا در رژه تیم های المپیک ما برای معرفی و اشاعه فرهنگ و سنتمون لباس محلی کشورمون رو به ورزشکارانمون نپوشاندیم؟مگر مانتو و شلوار و کت و شلوار چقدر ریشه در فرهنگ و گذشته ما دارد؟

راهش این نیست که بری تو خیابان و جلو جوون را بگیری و توهین و تحقیر ش کنی و بکشی و ببری و توبیخش کنی که چرا لباست اینجوری است و جرا موهات اینجوری و...

باید از ریشه فرهنگ سازی کنی ..باید به اون بچه نشان بدی فرهنگ و اصالتش چیه...باید ببینه و خودش بخواهد که رفتارش ایرانی باشد مگر چیزی به جز این مد ها و فشن ها به ما ارائه میشه؟.

من و اینده

دختر عموم که تا پارسال دیپلم تجربی داشت...تو این چند وقته شده مربی کامپیوتر در اموزشگاه و خانم مهندس و البته الان بهم خوب ررسید که مربی نمونه شده..خوب صد البته که مبارکش باشه ...نه اینکه بهش حسودی کنم نه اما میگم اخه این چه مملکتی است که ما رفتیم 4 سال جون کندیم تا لیسانسمون گرفتیم و شدیم مهندس یکی در عرض 6 ماه فوق دیپلم کامپیوتر می گیره اونم میشه مهندس....البته ای سی دی ال و رایانه کار درس دادن مهندس بودن نمی خواهد و البته واسه کسی تو شرایط ایشون که بعد از 10-12 سال زندگی مشترک و دیپلمه و خانه دار بودن حالا شده خانم مهندس و مربی نمونه واقعا عالی است و باید بهش تبریک گفت اما ................یه جورایی هم از دست خودم ناراحتم که همچنان دارم دور خودم می چرخم و گیج می زنم......فردا شب هم خونه همین دختر عموم شام دعوتیم و با ز اضافه وزنم یادم اومده..اخه من چی وشم که اضافه وزن دیده نشه و برازنده ام باشه..با با منم دیگه شلی رو از حد گذزوندم..... سارا تو وبلاگش پست خیلی جالبی گذاشته توصیه می کنم خانوم ها حتما بخونبن........................

. پ.ن۱:چقدر خوب است که کارات را بنویسی .....همه انجام می شوند اینو بار ها و بارها امتحان کرده بودم اما دوباره به علت اینکه کلی کار عقب افتاده داشتم امتحان کردم....هر کاری که انجام میدی علامت می زنی و این باعث میشه دوباره چشمت به لیست کارهایت بیفته و توی ذهنت براشون برنامه ریزی کنی و انجامشون بدی و بار بارها دوباره نروند تو لیست کارهای عقب افتاده ات

پ.ن2: احتیاج به یک بازسازی و باز بینی اساسی در مورد خودم دارم..نمی دونم چه جوری و از کجا شروع کنم

زبان فارسی

انچه برای من جالب توجه است این است که مخاطبان زبان فارسی همیشه با هوش و با خرد و دانا بودند چرا که زبان فارسی به واسطه نداشتن اعراب و تنوع کلمات و جملات بسیار مشکل تر از زبا ن های دیگر است..... چه در خواندن چه در نوشتنن چه در استفاده.در اکثر زبان ها انچه می نویسند همان است که سخن می گویند اما فارسی و زبان محاوره و نوشتار و گفتار بسیار از هم متفاوت است.....فعل مورد استفاده در گفتار را چنانچه بخواهی بنویسی ساختارش کاملا متفاوت می شود در گفتار می گویییم می نویسه...اما باید بنویسیم می نویسد....می گوییم  اومدی؟ اما باید بنویسیم آمدی؟و.........

به طور مثال در اکثر زبان ها مذکر و مونث دارای ضمایر و واژه های جدا و متفاوت هستند اما زبان فارسی تفاوتی برای زن و مرد قائل نیست که البته همین مطلب همگاهی فهم مطلب را نسبت به سایر زبان ها مشکل تر می کند (راستی میشه اینجوری گفت که همیشه فارسی زبانان زن و مرد را دو موجود برابر می دانستند لذا تفاوتی برای جنسیت قائل نبودند تا انها را در لفظ متمایز کنند.)

نظر شما چیست؟

متفرقه

سلام.....مهمانی ام خیلی خوب برگزار شد.....قورمه سبزی و مرغ پختم....خیلی هم خوشمزه شد...را ستش می خواستم دسر هم درست کنم اما اصلا وقت نکردماخه اصولا من با مهمون نهار مشکل دارم...خیلی از صبح تا ظهر وقت کمه.....اما شام خوبه هم از صبح واسه کارات وقت داری و هم اینکه بعد از شام کسی خوابش نمی گیره و شب نشینی و خوش می گذره.....

فیلم عروسی شون رو هم اوردن دیدیم......

شدیدا از اینکه وزنم اضافه شده ناراحتم.....می خواهم لباس هاس خوشگل خوشگل بپوشم...

یه بلوز خوشگل قرمز از پروما امشب خریدماخه ویتامین خرید خونم شدیدا اومده بود پایین

منم شدم گزارش روزانه نویس....اینجوری دوس ندارم...گر چه حس کنجکاوی خوانندگان را بیشتر ارضا می کند......اما .............دوس ندارم خوب

 

از بی فیلمی رفتم سراغ دی وی دی های قدیمی ....2تا فیلم دیدم یکیشون taking lives

که انجلینا جولی توش بازی میکرد و قشنگ بود و یکی law$traction که بازیگرش

جیمز باند بود که زیاد مالی نبود ....

کتاب قلعه حیوانات رو تموم کردم ...توصیه می کنم بخونید ...وجه اشتراک بسیار زیادی در آن می یابید...با خودتان....دنیایتان...و....

همچنان در حال خواندن کتاب توفان در ایران هستم و تقریبا به وسط های جلد یک رسیدم....به دلیل اینکه داستانی نیست و وقایع تاریخی است و کلی اسم خارجکی توش داره  خوندنش با سرعت پیش نمی ره.....

احتمالا 5شنبه واسه ناهار مهمون دارم....مهمونی که برام عزیز است و همراه شوهرش برای اولین بار به خونه ام می ایند....ضمن اینکه خونه بسیار نا مرتبی هم دارم....

پ.ن:تو این دوره زمانه اگه می خواهی ببینی کی دوست داره...ببین که جه کسی از پولش به خاطر تو می گذره.....و مامان بزرگ من این کارو کرد و بازهم به من ثابت کرد که چقدر براش مهمم

زنانگی

وای ....مردم از دست این شوهر شجاع

آقا ساعت ۱ نیمه شب میگه بیاااااا بدو بیااا اومدم میگم چیه؟؟؟؟؟میگه بیا من این مبل رو میدو بالا تو این سوسک رو بکشاقا می دونم تقصیر خودم است ادم که زیادی شجاع و صبور و قوی باشه ..وقتی سواری بده همه ......

بنده هم در اقدامی متهورانه یه جیغ بنفش کشیدم رفتم رو مبلگفتم من میترسم ....اه اوه...وای ایش...زود بکشش بدو......ایشونم گفتند..........ا تو که نمی ترسیدی....و....

و بالاخره با شجاعتسوسک را کشتند و از پنجره(طبقه چهارم)به بیرون پرت کردند...

راستش به این نتیجه رسیدم که مقصر در بسیاری از روابط زندگی خودمم...و این منم که به دیگران می گم با من چه جوری رفتار کنند....

در مورد ایشونم در بسیاری موارد جای زن و مرد در خانه ما عوض شده که صد البته رفتارهی خودم باعث شده....مثل حمایت های بیجا..در حالی که اون باید منو حمایت کنه

می دونین من فکر می کنم ما زن ها دیگه زن نیستیم.....و مردامون به همون دلیل دیگه مرد نیستند..........چه می دونم والا

اینجا مردانگی کم است از اینرو زنانشان خود را مردوار می سازند؛

چنین گفت زرتشت                                  فردریک نیچه

فال

چقدر سخته که بخواهی با یکی که میدونه اینده چی میشه و گذشته چی بوده زندگی کنی...چقدر سخته که احساس کنی زندگی خصوصی ات واسه یه ادم رو شده.....چقدر ترسناکه....چه اظطراب انگیزه...همش حس می کنی دستت رو میخونه....

والا مادر عزیز تر از جانم امروز رفته بود فال قهوه ....مردم همش حس می کردم الان کل زندگی و اینده و گذشته ام رو براش ریخته رو دایره.....شایدم ریخته

اه....حالا نیس اصلا استرس نداشتم .همه چی هم مزید بر علت میشه....

از شما چه پنهون یه بار ۳-۴ سال پیش رفتم پیش فالگیر گفت از شوهرت جدا میشی....والا ۴سال گذشته خبری نشده...اما همیشه هراس دارم....نکنه دوباره اینو بگه..از اون موقع دیگه نرفتم..یه جورایی میترسم...

اخه من میگم بر فرض هم که درست....اخه همون که ادم ندونه بهتره که.....

تازه یکی از دوستام چند سال پیش رفته بود بهش گفته بود بافلانی ازدواج می کنی....۲ ماه بعد رفته بود کفته بودبینتون ازدواج نیس ...دوسم گفته بود ای بابا خودت ۲ ماه پیش گفتی با هم ازدواج می کنین....گفته بود خوب سر نوشت ادما عوض میشه

بماند که ایشون با اون اقا ازدواج نکرد و الان همسر یک مرد دیگه اس

نظر شما چیه؟

خسرو شکیبایی

از معدود دفعاتی است که بعد از فوت یک هنرمند اینقدر بحث در موردش در صدا و سیما می بینیم....اینقدر  برنامه در یادبودش ساخته میشه....

دلیلش محبوبیت بی از حد خسرو شکیبایی است؟دلیلش تفکرات و خط مشی اونه؟شاید از این به بعد قرار برای همه هنرمند اینجوری عمل کنیم!!!!شاید دید و نظر جامعه یهو متحول شده.....نمی دونم....

بی شک هنرمند بود...بودن شک وزنه ای در عرصه سینما و تلویزیون بود......و دوستش داشتیم...

بیماری اش حالا هر چه که بود.....هر چیزی که مسببش بود.....از چهره او مشخص بود.....

خدایش بیا مرزد.....دوستت داشتم و دوستت  دارم

کاش هر کدام از ما هم که بمیریم اینهمه اثر از خودمون باقی بگذاریم....کاش بودن و نبودنمون با هم فرق کنه....کاش نبودمون حس بشه.....ای کاش در نبودمان یادمان کنند