راستش داستان از این قرار است که ما با هزار بدبختی و مشکلات با از دست دادن کل زندگیمن یه کارگاه تولیدی راه انداختیم....هنوز یه هفته نشده تو کارگاه کارگرها با هم درگیر میشن و همسر منم اونجا نبوده و زنگ می زنند ۱۱۰ و....................
حالا نتیجه این شده که اونجا تعطیل شده با کلی تعهداتی که داریم و کلی هم مدعی پیدا شده.....کلی دردسر....خیلی گرفتاریم برامون دعا کنید
خیلی ناراحت شدم انشالا که زودتر همه چیز درست بشه........
بانو غصه نخور. این بالا و پایین ها توی همه زندگی ها هست . من برات دعا می کنم و لی تو هم مواظب خودت و همسرت باش
نگران نباش! من مطمئنم درست میشه! برات دعا میکنم!
رفیقم
درست میشه
ناراحت نباش