شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

یک اتفاق بد

دیشب منتظر همسرم بودم که بیاید خونه کمی دیر کرد اما چون سابقه دیر اومدن داشت زیاد نگران نشدم....یهو موبایلم زنگ زد ....صداش خیلی ضعیف بود گفت من اورژانس بیمارستان فارابی ام بیا اینجا ...قلبم گرفت ....گفت با چوب زدند توی سرم

نمی دونم چه جوری خودم رو رسوندم بیمارستان....پشت سرش ورم کرده و خونمرده شده بود....عکس از سرش گرفتند و گفتند جیزی نیست و تا 48 ساعت اگر علایم داشت مراجعه کنه اما جون حالت تهوع و سر گیجه داشت بردمش بیمارستان امدادی و سی تی اسکن کردند و خدا رو شکر چیزی نشون نداد.....اما قضیه از این قراره که شب جلوی در خونه از 133 پیاده میشه یکی با چماق می زنه توی سرش تا کیفش رو بگیره کارای خدا که همون تاکسی دور میزنه و اونا می ترسند و فرار می کنند و تاکسی می رسونش بیمارستان.....خدا خیلی رحم کرد ...خیلی...خدایا ازت ممنونم...

پرم از خستگی و استرس

نظرات 4 + ارسال نظر
مامان نگین و نگار سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ق.ظ http://www.negar-negin.blogfa.com

سلا گلم . خدا رو شکر که همسرتون نجات پیدا کرد. حتما قبلا یه جایی یه کار خیر کرده که اینجا جوابش رو گرفته.
آره گلم من مشهدی هستم.
ممنون که به ماسر زدی.

سینا سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ق.ظ http://khaaen.persianblog.ir

وحشت کردم

نوشین مامان هستی سه‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1389 ساعت 06:57 ب.ظ http://hastiyemaman.blogfa.com

خدا رو شکر که به خیر گذشت ولی بازم حواست بهش باشه نکنه خونمردگی لخته ای بمونه و نشون نده ...

یاسمن پنج‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ب.ظ http://www.yasamanramezani.com

خدا رو شکر که اتفاق بدی نیفتاده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد