شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

سفر

خیلی یک دفعه ای و بدون تصمیم قبلی تعطیلات رو رفتیم سفر 

سه شنبه تا ساعت ۱۰ خواب بودم از خواب که بیدار شدم زنگ زد و گفت این دو سه روز تعطیلی رو بریم شمال....گفتم بریم 

گفتم بریم همانا و وسایل جمع کن تا ظهر حرکت کنیم همانا... 

مثل فرفره وسایل جمع کردم ....ساعت یک و نیم اومد و غذا خوردیم و حرکت کردیم...حالا اسمان یهو ابری...طوفان....وضعیتی بود اما خوب وای به روزی که ما تصمیم به کاری بگیریم.... 

از ترس بارندگی و خرابی جاده از راه تهران رفتیم...شب شاهرود خوابیدیم و صبح از جاده چشمه علی و کیا سر راهی شمال شدیم 

تمام کوه ها توی مسیر چشمه علی و کیاسر پر از برف بود و بسیار زیبا .....به خاطر عاشورا و تاسوعا تقریبا شهر تعطیل بود و ما فقط از محوطه دریا کنار و دریا  و هوای فوق العاده خوب استفاده کردیم و بسی لذت بردیم  

سه شبانه رز کنا رهم بودن در کنار دریا در محوطه خوب و راحت شهرک دریا کنار این هفته منو ساخت..... 

 

-قفسه کتاب خونه خریدم و مشغول جا به جا کردن کتاب ها هستم. 

-این روزها پرم از حس زندگی

خواب

صبح خواب دیدم 

نمی دونم خواب بود یا فیلم سینمایی..... 

اما هر چی فکر میکنم این فیلم و تا حالا ندیدم.... 

اینقدر دقیق و طولانی بود که میتونم الان فیلمنامه اش رو هم بنویسم 

مهناز افشار هم بازی میکرد.....لادن طباطبایی.....نادر سلیمانی... 

 

جالب اینجاست که خیلی اکشن و جنایی بود.......یعنی چی؟؟؟؟؟ 

 

 

 

پ.ن:جمعه کاملا خونه بودم...کار خاصی نکردم.....احتمالا فرد صبح با مامان بریم خرید و خیابان گردی....