امروز بعد از مدت ها عزمم رو جزم کردم و بولین بار رفتم پارک ساحلی افتاب.....
فقط مجموعه ابی اش برای خانم ها دایر است که شامل استخر...جکوزی..سالن بدنسازی...ایروبیک....یوگا .....سونا خشک و بخار و سونای ماسه است....
من که همیشه بعد از یک ساعت تو اب بودن خسته می شدم امروز از ساعت ۳ تا ۶ اونجا بودم و خیلی بهم خوش گذشت و روز خوبی داشتم...
نمی دونم چرا پاییز که میشه من دوست دارم بی دغدغه فقط لم بدهم و فقط کتاب بخونم...مخصوص کتابی که فضای تاریخی داشته باشه و منو ببره توی یک دنیای دیگه.....
دو تا کتاب خریدم.....سال بلوا از عباس معروفی که خوندم و تموم شد و خیلی برام جالب نبود و بیگانه البر کامو که هنوز نصفه است و اونم خیلی جذبم نکرده....
پیام نور هم واسه ارشد جامعه شناسی انتخاب کردم.......هوراااااا
یکی از کارایی که این روزها کمتر انجام می دهم و قبلا خیلی خیلی بیشتر انجام می دادم کتاب خوندن است...کتاب خوندن اون هم تو این روزهای ژاییز خیلی حال میده..
این روزها به بهانه درس خوندن خودم رو از لذت کتاب خوندن محروم کردم ..درس هم که نمی خونم......ژس امروز عصر پیش به سوی خرید کتاب های تازه