امروز یه روز خوب سه شنبه است که من استراحت کامل هستم.....
سه شنبه ها تنها روز در هفته است که عصرا کلاس ندارم.....منم برای استراحت کلاس صبحمم کنسل کردم و الان دارم به استراحت می پردازم.......
احتمالا هفته دیگه هم یک هفته ای می روم سفر (اصولا یه هفته که کار کنم یه هفته باید استراحت کنم...)
کلی کار دارم....از تمیزی خونه بگیر تا مرتب کردن لباس هام.....
باید زبان بخونم خیلی عقبم.....باید چند تا کتاب دانلود کنم ....باید نمونه سوال در بیارم....
وای ناهار چی درست کنم؟؟؟یه ناهار سبک که زود درست شه؟.......
چقدر خوشحالم که زنم....خدا جون دوست دارم.....
تقریبا هیچ روزی در هفته نیست که به طور کامل خونه باشم....سرم حسابی شلوغه...
۴دی امتحان ایلتس (سمپل) دادم و از شنبه نشستم سر کلاس ielts 2 اما کلاس ها فشرده است...واسه منی که اینقدر سرم شلوغه....اوه.....
توی یک موسسه آموزش عالی هم یک کلاس گرفتم ...همینطور یک کلاس کنکور پسرانه.....
خدا رو شکر می کنم....واسه همه چی....
امروز بعد از ظهر بیکار بودم و تنها و رفتم واسه خودم کلی خرید کردم......خیلی حال داد به خدا خستگی ام در رفت.....
فردا از 8 صبح تا 8 شب کلاس دارم ......خدایا کمکم کن.......
خدایا دوست دارم ممممممممم.......
این چند روز روزای شلوغی بود.....پریروز مامانم به شدت سردرد بود که دیگه نمی توانست تحمل کنه و مجبور شدیم بریم درمانگاه(جمعه)....سرم وآارامبخش و.....سرش خوب شد اما ۲ روز تمام از رختخواب نیامد بیرون.....نمی دونم اثر دارو ها بود یا نه....یه چیزی مثل افسردگی و این در حالی که عاشورا روضه داشت و مثل هر سال قرار بود آش رشته بده و ۱۲۰ نفر مهمان......بماند که چی کشیدیم و مامانی چقدر زحمت کشید و غصه خورد اما خدا رو شکر از بعد از ظهر بهتر بود و روضه عالی برگزار شد و... الان اینقدر خسته ام که از خستگی خوابم نمی بره.....
کت و دامنی که داده بودم بدوزند خیلی خوب شده بود ....راضی ام......
این روزها به من خوب می گذرد....شما چطور؟