این هفته خیلی دنبال یک تور خوب و قیمت مناسب گشتم که بریم سفر اما همه تور ها چند برابر شده.....ترکیه که با ترکیش اونم تو عید رفته بودیم یک و صد حالا یک و ششصد.....دبی هتل 3 ستاره هشتصد و پنجاه....یک هفته چین یک و نهصد.....وای ننه...چه خبره.....
خلاصه هیج جا نرفتیم و حوصله مان بسی در خانه سر می رود
قدرت خدا امسال رفتم 2-3 تا ماتنو خریدم که افطاری ها تو رستوران بپوشم که اصلا امسال افطاری هم دعوت نشدیم.....واقعا هر سال دریغ از پارسال
هفته ای که گذشت پسر 20 روزه دوستم که مثل خواهر برام میمونه دچار عفونت شد و در بیمارستان بستری....خدا رو شکر الان بهتره البته هنوز مرخص نشده
دوست هام....دوست هایی که اکثرا واسه تفریح با هام پایه بودن یا از ایران رفنتد یا تهرانم.....من تنها موندم ....من به رفیق پایه برای گردش و استخر و انواع تفریحات سالم نیازمندم.....اقا کمککککک
نوشتن داره از سرم می افته انگار
بعد از گذشتن یکماه از شکستگی پای مامان بزرگم اما هنوز درگیر پرستاری از مامان بزرگ هستیم.....
رفتم موهام رو های لایت کردم...فوق العاده نشده اما خوب بد نیست و تنوع است...حالا به سرم زده برم رنگ قهواای روشن بگیرم و مو هام و رنگ کنم......
الانم تقریبا واسه اولین بار یه ارایش چشم غلیظ کردم و بسی شادمانم....
هقته گذشته رفتم دوباره دکتر غدد و بعد از اینهمه قرص هنوز تروییدم کم کار است و دوز قرص هایم رو بیشتر کرد
3 تا دندون عقل باید می کشیدم که هفته پیش یکیش رو کشیدم و هفته دیگه باید یکی دیگه اش رو بکشم............نمی خواهم ....خیلی سخته.....
همچنان با اضافه وزن دسته و پنجه نرم می کنم...
3 تا مانتوی خوشکل مجلسی خریدم...شیک.....
میز ناهار خوری مون رو هم جمعه اوردند و شکل خونه ام کلا عوض شد....
خدایا شکرت برای داده ها و نداده هات...دوستت دارم