شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

شکست ناپذیر۲

فکر سرشار از عشق شکست ناپذیر می شود

حدود ۵ روز است که اومدم از خانه بیرون...اومدم خونه مامانم... 

روزگار بدی است...تصمیم سخت و بزرگی است....پر از تردید و دودلی ام... 

عقل و احساسم در تقابل شدیدا.....روزای اول احساس می چربید ولی کم کم دارند مساوی می شوند....... 

خدایا کمکم کن...تنهام نذار....نمی خوام ۵ سال دیگه پشیمون باشم....خدایا ..... 

اینجا راحتم ....اما به خونه خودمکه فکر میکنم هیچ انگیزه ای واسه برگشتن بهش ندارم.... 

نمی دونم چه پیش خواهد امد...... 

بادا انچه خدا می خواهد همان بشود. 

      

 

 

 

برام دعا کنید.

خدا رو شکر.....سال نو مبارک 

سال گاو مبارک.....سال خوب و پر از سلامتی و ثروتی و عشق برای همتون ارزو می کنم.... 

خدا رو شکر حال بابام خوبه....هر چی خدا رو شکر کنم بازم کمه...با اونهمه گرفتگی عروق.(۵ تا) با عضله قلب قوی اگه سکته می کرد از دست داده بودیمش......خدایا شکرت 

امسال سال تحویل همه خونه مامان بودیم...عیدی امسال از دست بابا حال و هوای دیگه داشت...سفره هفت سین امسال رو خودم چیدم 

 

 

 

 

سارا عزیزم...مرسی....به بابا بابت درخت گفتم...نمی دونی چقدر خوشحال شد...گفت کلی ازت تشکر کنم.....خیلی بده که وبلاگ نداری....خیلی ازت بیخبرم..... 

سینا ممنون.... 

از همتون ممنونم/