نمی دونم ..نمی دونم....اصلا دوست ندارم اینجا ناله کنم...اصلا نمی خواهم....اما دیگه تحمل ندارم...خدایا چرا اینجوری شد...چرا اینجوری میشه...داره یه اتفاقایی می افته که اصلا تو ذهنمم نمی تونستم بهش فکر کنم..نمی دونم عاقبت قرار چی بشه...خدایا خسته ام...
بعضی وقت ها فکر می کنم من چه کار اشتباهی به درگاه خدا کردم که اینجوری باید بشه....خدایا کمکم کن...تو رو به این شب ماه رمضان کمکم کم...خدایا .....
امیدوارم مشکلت حل بشه بانو . برات موع افطار دعا می کنم